عشق به دریا

ساخت وبلاگ

حقیقتی کوچک

برای آنانی که می خواهند زندگی خود را 100% بسازند

 اگر
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z
برابر باشد با
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26

تلاش سخت   Hard work
 H+A+R+D+W+O+ R+K
 8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%


دانش    Knowledge
 K+N+O+W+L+E+ D+G+E
 11+14+15+23+12+5+4+7+5=96%


عشقLove
 L+O+V+E
 12+15+22+5=54%


خیلی از ما فکر میکردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟!!!
پس چه چیز 100% را میسازد؟؟؟


پول    Money
 M+O+N+E+Y
13+15+14+5+25= 72%


پس برای رسیدن به اوج چه کنیم؟

نگرش    Attitude
 1+20+20+9+20+21+4+5=100%

اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم

زندگی 100% خواهد شد.

نگرش همه چیز را عوض میکند

نگرشت را عوض کن همه چیز عوض می شود

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 926 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393 ساعت: 19:56

 
التماس دعا

 

مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست

به دوستشگفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما

كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت:

وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!!

خدايا واسه داده ها و نداده هات شكر... 

الهی!یک ذهن آرام.....

یک تن سالم......

یک خواب شیرین....

یک خیال راحت...

یک روز قشنگ.....

یک خبر خوش......

یک خوشی از ته دل....

نصیب همه دوستان کن.... آمین

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 983 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393 ساعت: 19:50



و باز دوباره یاد ِ غریب ِ آشـنا ُ شـوق ِ حرم .. و سیل ِ اشک که پشت ِ پلکها سد شد !

+ به اعتبار که سر بلند کند عاشقی که دلش
ضامنی جز تو ندارد !؟!

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 902 تاريخ : يکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت: 0:18

 

بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور

هر شب دو زانو می زنم با احترام از دور

دستی به روی سینه و دستی به سوی تور

وروی لبم گُل می کند : آقا سلام از دور

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 825 تاريخ : يکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت: 0:12

به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، دوران پرفروغ حیات امام رضا (ع) مملو از آموزه های گهربار و اتفاقات بی شمار بوده است. در این جا 10 داستان از زندگی ثامن الحجج را با هم مرور می کنیم:

1/ گنجشك خودش را انداخت روي عباي امام . جيغ مي زد و نوكش را تند تند به هم مي زد . امام رو كردند به من: "عجله كن اين چوب را بگير برو زير سقف ايوان مار را بكش." چوب را برداشتم و دويدم . جوجه هاي گنجشك مانده بودند توي لانه و مار داشت حمله مي كرد بهشان . مار را كشتم و برگشتم با خودم مي گفتم امام و حجت خدا بايد هم با زبان همه ي موجودات آشنا باشد.

2/ کوهستان بود ، امام پیاده شدند از اسب، سیصد نفر هم همراهشان . عابد از غارش امد بیرون . امام را دید ، رفت به استقبال آقا جان ! چند سال است برای دیدنتان لحظه شماری می کنم می شود کلبه کوچکم را به قدومتان روشن کنید؟ امام اشاره کردند . همه وارد غار شدند .

عابد مبهوت شده بود . سیصد نفر در غار کوچکش جا شده بودند . چیزی برای پذیرایی نداشت ، امام ، مهربان نگاهش کرد:" هر چه داری بیاور." سه قرص نان و کوزه ای عسل گذاشت جلوی امام . امام عبایش را کشید رویش ، دعا خواند . بعد از زیر عبا به همه نان و عسل داد. همه که رفتند، نان و عسل عابد هنوز آنجا بود.

3/ به امام جواد(ع) گفتم:"بعضی ها می گویند مامون به پدرت لقب رضا داد، وقتی به ولایت عهدی راضی شد."
گفت :"دروغ می گویند . پدرم را خداوند رضا نامید چون ، خداوند او را پسندید و اهل آسمان، رسول خدا و ائمه در زمین از او خوشنود بودند."
گفتم :" مگر بقیه پدرانتان پسندیده ی خدا و ائمه نبودند؟"
گفت :"چرا؟"
گفتم :"پس چه طور فقط او رضا شد؟"
گفت:" چون دشمنانش هم او را پسندیدند و فقط پدرم بود که جمع دوست و دشمن از او راضی بودند."
 


 

4/ رفته بودم ديدن امام، محاسن شان را رنگ کرده بودند، مشکي شده بود و زيبا! گفتم: مبارک باشد. فرمود: هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت. تو دلت مي‌خواهد وقتي مي روي خانه همسرت را ناآراسته ببيني؟ گفت: نه يابن رسول ا...! علي بن موسي فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد. اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامني خانواده مي‌شود.

5/ از مدينه تا خراسان شتربان امام بود. مردي از روستاهاي اصفهان. سني مذهب. به خراسان که رسيدند امام کرايه شان را داد.رو کرد به امام: "پسرپيامبر!دست خطي بدهيد برا ی تبرک با خودم ببرم اصفهان ." امام برايش نوشتند:"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشي. دوستان و شيعيان ما را دوست بدار هر چند آنها هم خطا کار باشند."

6/ راهزنان به خیال اینکه تاجری ثروتمند است و جای پولهایش را نشان نمی دهد ، گرفتندش و تا توانستند شکنجه اش دادند.دهانش را پر از برف کرده بودند ساعتها. یکی شان دلش به رحم آمده بود و فراری اش داده بود. او هم فرار کرده بود از دستشان. اما دیگر نمی توانست حرف بزند. رسید خراسان. شنید امام در نیشابورند. از خستگی خوابس برد. توی خواب صدایی شنید:" برو پیش امام ، دوایت را می داند."

بعد هم امام را دید که گفتند :"زیره و سعتر و نمک را بکوب و بگذار روی زبانت ، خوب می شود." از خواب که بیدار شد ، اهمیتی نداد. راه افتاد به سمت خانه اش در نیشابور، مردم می گفتند امام وارد رباط سعد شده، رفت پیش امام برای شکوه از مشکلش . امام گفت :"به آنچه گفته بودمت ، عمل کن ."  گفت :"چه ؟" گفتند:"یادت رفته ، عالم خواب . زیره ، سعتر و نمک."
 
7/
مأمون دست برد پند دانه انگور خورد. تحکم کرد.
ـ بخور دیگر!
امام حبه ی اول را کند... .گداشت در دهان مبارک.حبه ی دوم ، حبه ی سوم... .
جگرش سوخت . خوشه افتاد پایین... .
ردا را کشید روی سر ،بلند شد.
مأمون گفت :"پسر عمو! کجا می روی؟"
ـ به جایی که تو مرا فرستادی... .
 


 

8/ مأمون گفته بود امام را پشت سر هارون خاک کنند. کلنگ زمین را نشکافت . اباصلت می گفت:"امام روزی خاک چهارگوشه را بویید ، گفت :این گوشه مدفن من است، اگر همه ی کلنگ های خراسان را بیاورند، سه طرف دیگر شکافته نخواهد شد." مجبور شدند امام را جلوی هارون دفن کنند. قبر امام قبله ی هارون شده بود.
 
9/ ـ كجايي مرد خراساني؟ صدايش از پشت در  مي آمد. دستش را از لاي در آورد بيرون . يك كيسه ي پر از طلا . ـ اين ها را بگير و برو ، نمي خواهم ببينمت . گرفت و رفت . پرسيدند :"خطايي كرده بود؟" گفت :"نه،اگر مرا مي ديد خجالت مي كشيد."

 10/ ياسر تعريف مي كرد، عرصه بر امام چنان تنگ شده بود كه هر جمعه ، از مسجد جامع كه بر مي گشت ، با همان غبار غرق راه ، دست ها را مي برد بالا:"خدايا ! اگر فرج و گشايشم در مرگ من است ، در مرگم تعجيل كن." ياد علي مي افتاديم و چاه و نخلستان . آخرش هم  به خداي علي رستگار شد.

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 974 تاريخ : پنجشنبه 2 بهمن 1393 ساعت: 0:47

 


سلام روزگار... 

 

 

چه میکنی با نامردی مردمان..

 

من هم ..اگر بگذارند ...

 

 

 

دارم خرده های دلم را...

 

چسب میزنم... راستی این دل ... دل می شود ؟

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مدتهاست...
 
 
چتر منطق را بر سر گرفته ام!
 
 
تا باران عشق را تجربه نکنم!
 
 
دیگر توان مقابله با
 
 
تب و لرز برایم باقی نمانده است...
 
 
 

میخندم . . .
 

 

دیگر تب هم ندارم . . .

 

داغ هم نیستم . . .

 

دیگر به یاد تو هم نیستم . . .

 

 

 

سرد سرد شده ام . . .

 

کسی چه میداند شاید دق کرده ام . . .

 

 

خدایا . . .
 

 

مى خواهم اعتراف کنم !

 

خسته ام . . .

 

من امانت دار خوبى نیستم . . .

 

مرا ” از من بگیر . . .

 

مال خودت . . .

 

من نمى توانم نگهش دارم . . .

 

 

 

 


تنهایی نامِ دیگر پاییز است

هرچه عمیق تر ، برگ ریزان خاطره هایت بیشتر

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 1004 تاريخ : دوشنبه 29 دی 1393 ساعت: 0:50

 

 

 

راستی خدا

 

 

دلم هوای دیروز را کرده

 

 

هوای روزهای کودکی را

 

 

دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم

 

 

آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد

 

 

دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم

 

 

الفبای زندگی را

 

 

میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم

 

 

و دلم را شکستند

 

 

دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان

 

 

هر چه میخواهید بکشید

 

 

این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو

 

 

دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم

 

 

آن را نچینم

 

 

دلم میخواهد …

 

 

می شود باز هم کودک شد؟؟

 

 

راستی خدا!

 

 

دلم فردا هوای امروز را می کند؟؟؟؟؟؟؟

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 849 تاريخ : دوشنبه 29 دی 1393 ساعت: 0:43

گاهی آرزومیکنم...

 

 

گاهی آرزو میکنم...

 

 

کاش هرگزنمیدیدمت تا امروزغم ندیدنت رابخورم...

 

 

کاش لبخندهایت زیبانبودکه امروز آرزوی دیدن یک لحظه ازلبخندهای

 

 

عاشقانه ات راداشته باشم...

 

 

کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمیشدتا امروزچشمان من به یاد آن

 

 

لحظه بهانه گیرندواشک بریزند...

 

 

کاش حرف های دلم رابهت نگفته بودم تاامروز باخودم نگویم:

 

 

 

        آخه اونکه میدونست چقدر دوسش دارم!

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 1024 تاريخ : شنبه 20 دی 1393 ساعت: 0:27

(میگویند : زن ضعیفه ...
جالبه !!!

درد ماهیانه میکشه!

 

درد زفاف میکشه !
و از همه بدتر درد زایمان میکشه!!!
اونوقت ضعیف هم خطاب میشه...
به عقیده ی من زن قویترین موجود خلقته ...
زن ضعیف نیست ظریفه!!!)
____________________________________




رفتی؟؟؟ به سلامت!!! 

من خدا نیستم که بگویم هر وقت توبه کردی برگرد... 

رفتنت پایان من نبود... 


آغاز بی لیاقتی تو بود

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 903 تاريخ : شنبه 20 دی 1393 ساعت: 0:21


زن به خاطر طبیعتش شکننده ست ؛

 

اما بیشتر از هرکسی تحمل درد رو داره !

تنها چیزی که مقاومت یک زن رو میشکنه ،

توو خالی از آب در اومدن کسی هست که عاشقش بوده !!!

عکس عاشقانه اشک و گریه

 ____________________________________________

مو هایش را نوازش کن

قبل از اینکه سفید شوند

زن است ... با همه ی زن بودنش ، دوست دارد نوازشت را

ولی با هوش است

فرق ریا با صداقت را می فهمد

_______________________________________
 

جــــــســـــــارت مــــــے خـــــواهـــــد ؛

 

 

 

نزدیڪــ شدن به افڪار دخترے ڪہ روزها مـردانــہ با زندگــے مـے جـنگـد

 

 

 

اما ... شب ها بـالـشـش از هـــق هـــق هـاے دخترانــہ خیس است !

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 866 تاريخ : شنبه 20 دی 1393 ساعت: 0:18

 

 

خدای  من!

گاهی تو را بزرگ می بینم، گاه کوچک

ولی خوب می دانم که این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک...

این منم که گاه نزدیک می شوم و گاه دور ...

 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 855 تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 ساعت: 0:20

یكی از اساتید دانشگاه؛ خاطره جالبی را كه مربوط به سال‌ها پیش بود نقل می‌كرد.

چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.

سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود كه یك كار گروهی برای دانشجویان تعیین شد كه در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.

دقیقا یادمه از دختر آمریكایی كه درست توی نیمكت بغلیم می‌نشست و اسمش كاترینا بود پرسیدم كه برای این كار گروهی تصمیمش چیه؟

گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یكی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.

پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟

كاترینا گفت آره، همون پسری كه موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو می‌شینه!

گفتم نمیدونم كیو میگی!

گفت همون پسر خوش تیپ كه معمولا پیراهن و شلوار روشن شیكی تنش می‌كنه!

گفتم نمی‌دونم منظورت كیه؟

گفت همون پسری كه كیف وكفشش همیشه ست هست با هم!

بازم نفهمیدم منظورش كی بود!

اونجا بود كه كاترینا تون صداشو یكم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی كه روی ویلچیر می‌شینه .....

این بار دقیقا فهمیدم كیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فكر،

آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه كه بتونه از ویژگی‌های منفی و نقص‌ها چشم پوشی كنه .....

چقدر خوبه مثبت دیدن .....

یك لحظه خودمو جای كاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ می‌پرسیدن و فیلیپو می‌شناختم، چی میگفتم؟

حتما سریع می‌گفتم همون معلوله دیگه!!

وقتی نگاه كاترینا رو با دید خودم مقایسه كردم خیلی خجالت كشیدم .....

 

 

شما چی فكر می‌كنید؟

چقد عالی میشه اگه ویژگی‌های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص‌هاشون چشم پوشی كنیم ....

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 798 تاريخ : سه شنبه 16 دی 1393 ساعت: 0:03

فضای مجازی یعنی میتوانی ساعت ها بشینی و از پنجره ی تکنولوژی به دنیای آدمها نگاه کنی! یعنی میتوانی حرف هایشان را بخوانی بدون اینکه حضورت را حس کنند. با خاطراتشان همراه شوی حتی خاطرات مشترک. میتوانی ماجراهای روزمره زندگیشان را بدانی، از تفریحاتشان با خبر شوی، از لحظه هایی که شاد یا غمگینند. از وقت هایی که نگرانند. و میتوانی در همان فضای مجازی با شکلک های خندان و گریان، بگویی از شادمانی آنها شادی و با اندوهشان ابراز همدردی کنی. میتوانی عکس هایشان را ببینی و حدس بزنی در آن لحظه، پشت آن چهره های خندان یا غمگین، پشت آن لبخند های کم رنگ یا نگاه های عمیق، چه حسی بوده. و بعد سراغی از نشانه های خودت در این دنیای مجازی میگیری، حرف های کهنه و نو، خاطرات قدیمی، دقیقه های شیرین، ساعت های تلخ... و میبینی خیلی ها شبیه خودت، با شکلک ها و کارکترهای دیجیتالی، در غم هایت شریک شده اند و از شادی ات خندیده اند. نمیدانم خوب است یا بد. اما میدانم هر روز تنهاتر میشویم. و هیچکدام ازین همراهی های مجازی، جای خالی گرمای حضور آدمها را کنار هم پر نمیکند!   

+ رادیو 7 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 782 تاريخ : سه شنبه 9 دی 1393 ساعت: 19:04

 

دریای عشق

 

من ساحلم ، تو دریای من 

من تکیه گاهت ، تو سرپناه من!

مثل یک ساحل ، بی قرار آمدنت در آغوشم هستم ای دریای من!

امواج خروشانت ، صدای دلنشینت ، آرام میکند مرا در این حال و هوای 

ابری و دلگرفته ام!

به وسعت آبی بیکرانت دوستت دارم ، به زلالی آبهای روانت دوستت دارم!

دریا ، یک رویای شیرین ، در کنار دریا ، یک روز دلنشنین!

من ساحلم ، تو دریای من ، تویی یک صحنه پر شور و شوق من!

دریای من به اندازه تمام مرواریدها و صدفهایی که در قلب خود جا داده ای 

دوستت دارم!

یک سکوت و تنها صدای دلنشین امواج تو ، چه لحظه زیباییست ، 

لحظه گوش دادن به درد دل های تو!

من ساحلی بی جانم ، به من جانی تازه بده ای دریای من !

آرزو دارم طوفانی شوی و با آن امواجت جان مرا از غم و غصه ها بشویی!

آن لحظه که تو طوفانی میشوی ، دیگر تنها نیستم ، وجود تو را حس میکنم 

در آغوشم ای دریای من !

منم همان ساحلت ، ساحلی خسته ، که به انتظار در آغوش کشیدنت 

مثل همیشه بیقرار نشسته !

وقتی غروب می آید ، من نیز به وسعت آن دل سرخ رنگت ، دلم میگیرد ، 

تو آرامی و من نیز خسته !

غروب مرا از تو دورتر میکند ، شب که میشود ، به انتظار طلوع مینشینم تا 

به آن امواج مهربانت نزدیک و نزدیکتر شوم !

من ساحلم ، تو دریای من ، همیشه با چشمهایم خیسم نگاهت میکنم ، 

چقدر تو زیبایی ای مهربان من!

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 732 تاريخ : دوشنبه 8 دی 1393 ساعت: 22:14

 

 

 

رفتم پيش خدا ...
.
.
.

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ
5 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﻮﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯﻋﻤﺮﻡ ﮐﻢ ﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺶ: ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺘﻢ:ﺧﺪﺍﺟﻮﻥ ﮐﻞ ﻋﻤﺮﻣﻮ ﻣﯿﺪﻡ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭﻥ !!
ﺧﺪﺍﺑﻐﻀﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺁﺩﻣﺎ
.
""ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ""
ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻫﻢ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ...

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 831 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:31

ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ
 
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘـــــــــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ
 
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ
 
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ ,
 
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــ ـــــﺎﻥ …
 
ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ
 
ﺁﺭﺯﻭﻫـــــــــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ
 
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ
 
ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ …
 
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــﺪﻧﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــﻨﯽ
 
ﻏﻤﮕﯿــﻦ
 
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ . . .

 

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 738 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:20

 

در هیاهوی زندگی، دریافتم کسی هست

که اگر بخواهد می شود

و اگر نخواهد، نمی شود؛ “به همین سادگی”!

کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم،

کاش فقط او را می خواندم…

 

 

 

حکایت ما آدم ها …

حکایت کفشاییه که …

اگه جفت نباشند …

هر کدومشون …

هر چقدر شیک باشند …

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه …

لنگه به لنگه اند …

کاش …

خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …

جفت هر کس رو باهاش می آفرید …

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 782 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:12

کسی را دارم ..

 


که انقدر برایم کسی هست که

نگاهم دنبال کسی نیست

این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر

 


کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "

 

دستهــايم را محکمتر بگيـر

من هنوز هم نميخواهــم

تورا...

به دست خاطرات بسپارم...

 

 

  

♠..زندگی غمکده ای بیش نبود..♠

♠..سهم ما جز غم و تشویش نبود..♠

♠..به کدام خاطره اش خوش باشیم..♠

♠..که کدام خاطره اش نیش نبود..♠

♣..ترسم انروز بیایی که نباشد جسدم..♣

♠..کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم..♠

♠..لب آن کوزه بسازد ز خاک لب من..♠

♠..بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم..!..♠

عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 712 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت: 10:06

  

*ب نام آن ک سوگند هر عاشقی ب نام اوست*" 

رفیق نیمه راه" امشب آسمون بادل من همدرد شده

،هردوساعت هاست می باریم.

هردو  باصدای بلند فریاد میزنیم...آسمون رو نمیدونم.

اما دل من داره از غم یار و روزگار نامرد ناله میکنه.؟

ای کاش کسی میتونست ب من بگه  آخر این دنیا کجاست؟!

ای کاش کسی میتونست با اطمینان کامل ب من بگه عشق بی پایانه...

آره خنده داره کسی جواب سوالهامو نمیدونه ...

چرا ما انسان ها با تمام شدن هر عشقی  تمام وجودمون میشکنه ؟!

خدا جونم چرا احساسی ب اسم عشق رو توی قلبها جا دادی؟!

تو ک خودت عشقو آفریدی چرا  ب راحتی جدایی رو سر راهشون

 قرار میدی؟

چرا دل دادن و دل باختن انقد ساده شده؟! 

امشب میخوام از عشق خودم بنویسم... 

عشقی ک تا خدا فهمید دوسش دارم  ازم گرفتش... 

منو عشقم ب هم قول دادیم تا آخر آخرش تا ته دنیا باهم باشیم.

ولی من نتونستم تو سفر آخرش کنارش،

قسم خورده بودم همیشه رفیق راه باشم نه نیمه راه... 

من رفیق بودم اما رفیق نیمه راه... 

خدای من چرا گذاشتی تنها وبیکس راهی سفر بشه؟

مگه من عشقش نبودم مگه نمیدونستی ب بزرگیت قسم خورده بودم

همیشه و همه جا باهاش باشم.چرا اخه ی جوابی بده...

چرا اجازه ندادی ب قسمم پابند باشم؟!

خدا حق من نیست ک فقط بتونم کنار سنگ مزارش همراهش باشم.

بجای این ک از آینده و از عشقم براش بگم فقط اشک بریزم و عکسشو ببوسم.

خدا جونم قربونت برم منو ببر پیشش...

بذار دوباره سرمو روی شونش بذارمو و محکم بغلش کنم،

برام از عشق بگه،بگه ک چقد دوستم داره ...

خدا خسته شدم ک هرروز با گلای رزی ک توی باغچه کاشته بود

 حرف بزنمو گلارو سر مزارش پر پر کنم و ب گل برگای قرمز  بگم 

حرفامو بهش برسونن ...

تنها آرزویی ک واسم باقی مونده اینه ک منم مثل عشقم تنها و بی کس و

 با ی دنیا عشق راهی سفر بشم تا بفهمم عشقم چی کشیده ...

این یاد داشت رو نوشتم ک اگه روزی ب تنها آرزوم رسیدم همه بدونن

 هیچوقت عاشق نشن،اگه عاشق شده قسم نخورن ک همیشه

 و هجا کنار هم باشن وگرنه مثل من روزی افسوس میخورن

 ک رفیق نیمه راه شدن... ب امید رسیدن ب آخرین 

آرزوم... و امروز من اتفاقی  این نامه رو لابه لای خاک میان دو مزاره قدیمی 

پیدا کردم،

و آخرشو من تمام میکنم.

این عاشق دل خسته بعداز 1سال فراق ب آرزوش رسید 

وکنار مزار همسرش جان ب جان آفرید

 و از صفحه ی سیاه روز گار پاک شده است... 

امیدوارم من روزی افسوس رفیق نیمه راه شدن را نخورم امیدوارم .

 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 798 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:39

 

 

ﺳﻼﻡ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻤﺖ ..
ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﻭﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺣﯿﺎﻁ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ..ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﺨﻮﻥ ..
ﺍﻣﺸﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ .. ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻡ ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﮐﻮﭼﮑﻢ ﺑﺎ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺑﺎ ...
ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ
ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ . ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ...ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻪ .. ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺻﻼ
ﮐﺴﯽ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﯿﺎﺩ ... ﻓﻘﻂ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﺑﺎ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻣﯿﺎﺭﻩ ...
ﻋﻠﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﮐﻠﯽ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ
ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﻫﺮﭼﯽ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ...
ﺗﺎﺯﻩ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺮﯾﻢ ﻭﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ..ﺁﻧﺠﺎ
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻪ .. ﮐﻠﯽ
ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﺁﻧﺠﺎ ﻫﺴﺖ ..ﺁﻧﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ
ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﺮﺯﯾﻢ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ
ﮔﻔﺘﻪ ﻫﻮﺍﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺑﻪ .. ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ ..
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻋﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﻫﺎﻣﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ..ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺎ ﺍﮐﺜﺮﺍ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭﺗﻮ
ﻫﻔﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ
ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺍﺷﺘﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ .. ﺗﻮ
ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ .. ﻣﻦ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ .. ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ
ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﯿﺮ ﺑﺸﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ .. ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ
ﺩﺍﺩﻡ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﯾﻢ ...
ﻋﻠﯽ ﺷﺒﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺯﺩﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .. ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ
ﻭﻣﺎﻫﻢ ﺩﺯﺩﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ...
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﺱ ﻋﻠﯽ .. ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﻣﯿﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﺑﻌﺪﺷﻢ ﺳﺒﺰﯼ ﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺒﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯿﮑﻨﻪ .. ﺧﯿﻠﯽ
ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ..ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻧﺶ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﻤﯿﺮﻩ ..
ﺍﻣﺸﺐ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ..ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﺒﺮﻣﺶ ﺩﮐﺘﺮ ﺧﻮﺏ
ﺑﺸﻪ ..
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﻭﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ ..
ﻋﻠﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ ... ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺳﺮ ﻧﺰﺩ .. ﺍﻣﺸﺐ
ﻣﻦ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻭﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﺣﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﯾﻢ ..ﺁﺧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﯿﺰ ﺑﺎﺷﯿﻢ .. ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. ﻫﻤﺶ ﻫﻢ
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ
ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺮﯾﺰﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ
ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪﺵ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﻓﺘﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﻭ
ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ...
ﻋﻠﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ .. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺖ ﭘﯿﺶ
ﺑﺎﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ..ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﯿﺎ
ﺳﺮ ﺑﺰﻥ ..
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺩﻭﺳﺘﻢ
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
ﻋﻠﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ...
 
عشق به دریا...
ما را در سایت عشق به دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانیال wmv بازدید : 686 تاريخ : جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 14:31

لینک دوستان

خبرنامه